دید کلی
منشا تکاملی جانوران نامشخص است. دراشتقاق یافتن آنها از آغازیان عالی ، تقریبا تردیدی وجود ندارد. اما در حال حاضر ، تعیین گروهی از آغازیان که اجداد مستقیم جانوران بودهاند، غیر ممکن است. بر اساس فرضیههای ابتدایی ، جانوران از پروتوزوئرها حاصل آمدهاند. بیشتر جانوران مانند اغلب گیاهان ، دارای ساختمان پر سلولی و پیچیدهای هستند که به ترازهای اعضا و دستگاهها میرسد. تراز ساختمانی ، نوع تقارن دستگاه گوارشی در مجموع شکلهای اساسی و گوناگونی در جانوران پدید میآورند.
هر کس فقط با قسمت کوچکی از جانوران شناخته شده میتواند آشنا باشد. چون در جانور شناسی یک هدف عبارت از بدست آوردن دورنمایی از مجموعه سلسله جانوری است، از اینرو برای بررسی کلی وسایلی برای گروه بندی جانوران لازم است. و وظیفه فوق به عهده یک شعبه از جانور شناسی است که طبقه بندی جانوری (Classification Zoology) نام دارد.
تاریخچه طبقه بندی
ارسطوی یونانی (380 - 322) قبل از میلاد که پدر جانور شناسی نام دارد، نشان داد که چگونه میتوان جانوران را بر حسب صفات اختصاصیشان گروهبندی کرد و سایر اشخاص از روی نوشتههای او که بر جای مانده است طبقه بندیهایی را ارائه کردهاند. این طرز طبقه بندیها در حدود 2000 سال پا برجا بود. جان دی انگلیسی در سال 1705 ، اولین زیست شناسی بود که درباره گونههای جانوری تصور تازهای داشت. کارلوس لینه (1778 - 1707) کسی بود که برای طبقه بندی و نامگذاری نوین ، پایهگذاری صحیحی کرد. وی با تقسیمات بزرگ و کوچک سلسله جانوری را از بالا تا پایین یعنی گونهها طبقه بندی کرد.
روشهای طبقه بندی
طبقه بندی جانوران بر پایه صفات (Character) یا خصوصیات ارثی آنها میباشد. اینها عبارتند از: اشکال و کیفیت ساختمانی ، خارجی یا داخلی ، مرئی و همچنین اندازه ، ابعاد و رنگ طبیعی. هرگاه صفتی بطور دائم با صفات دیگر توام باشد، بیشتر سودمند است. صفات تطابقی یا سطحی غالبا برای تشخیص و بازشناختن گروههای کوچک مفید است، ولی کیفیات اساسی یا عمیق ساختمانی ، گروههای بزرگتر را مجزا و متمایز میسازد.
اولین هدف طبقه بندی ، راحتتر کردن کار است. ولی هدف مهمتر جای دادن و مرتب کردن جانوران در گروههایی میباشد که مناسبات و روابط مفروض و مورد استنباط آنها را نشان بدهد. طریق نوین یا سیستم طبیعی طبقه بندی ، تمام اطلاعات و مفروضات موجود را از لحاظ ساختمان ، فیزیولوژی ، جنین شناسی، انتشار و یا توزیع و سایر کیفیات بکار میبرد. هرگاه با صفاتی چند یا بسیار مشخص و متمایز میشود. طبقه بندی طبیعی بر اساس تئوری تکامل است و کوشش میکند که روابط خونی و شجره نسبی سلسله جانوری و تقسیمات آن را روشن و موجه سازد.
در چنین طبقه بندی موضوع اساسی و ضروری مشخص کردن صفاتی است که یا همنسبتی (Homology) و شباهت اصل و منشا و در نتیجه مناسبات را نشان میدهند و یا همانندی (Analogy) در کار و وظیفه را به ظهور میرسانند. دستهای انسان ، پاهای جلوی پستانداران ، بالهای پرندگان از لحاظ ساختمان استخوانها ، عضلات و عروق خونی باهم شباهت دارند در حالی که برای منظورهای متفاوت بکار میروند. برعکس بالهای پرندگان و پروانهها برای پرواز استفاده میشوند، ولی از لحاظ تکامل جنینی و ساختمان بالغ اختلاف دارند و لذا همانند Analogus هستند.
گونهها Species
در طبقه بندی بیولوژیکی ، گروه اساسی گونه است. بطور نمونه گونه عبارت از گروهی از افراد است که:
- دارای صفات مشترک زیادی هستند.
- از سایر گروهها متفاوت هستند و حالت بینابین با آنها ندارند.
- معمولا دارای یک وضع و حدود جغرافیایی مجزا از سایر گروههای وابسته هستند . مهمتر از همه با گروههای مسوب ، توالد و تناسل نمیکنند. اعضای یک گونه از یک جد مشترک مشتق شدهاند و میتوانند با یکدیگر جفتگیری کنند و نسل قابل باروری بوجود آورند. نمونه گونههای معمولی عبارتند از : مگس خانگی ، زنبور عسل ، پروانه ابریشم و .... افراد تشکیل دهنده یک گونه غالبا به گروههای کوچکتری نیز تقسیم میشوند. مانند نژاد یا زیرگونه که در صفات متوسط و عادی ، بیشتر از صفات کامل و خالص ، با یکدیگر اختلاف دارند.
گروههای بزرگتر از گونه
دو یا چند گونه که دارای صفات مشترک معین هستند، یک جنس (Genus) را تشکیل میدهند. جنسهای دارای صفات مشترک تحت عنوان خانواده یا تیره ، گروه بندی میشوند. همچنین خانوادهها به راسته (Order) و راستهها به رده و ردهها به شاخهها (Phyhum) طبقه بندی میشوند. مجموعه شاخهها ، سلسله جانوری را تشکیل میدهد.
طرح طبقه بندی مانند درختی است که دارای برگهای زیاد (گونهها) میباشد. برگها از یک یا تعداد زیادی ، روی ساقه کوچکی (جنس) قرار گرفتهاند. چند تا از این ساقههای کوچک روی ساقه برگ (خانواده) و چند ساقه بزرگ روی یک شاخه کوچک (راسته) و تعدادی شاخه کوچک روی یک شاخه بزرگ (رده) و شاخه بزرگ روی یک تنه اصلی (شاخه) واقع میشوند، مجموعا یک درخت (سلسله) را میسازند.
صفات و اشکال مختلف برای تشخیص گروههای جانوری
تقارن
بسیاری از پروتوزوآ ، بیتقارن هستند و به قسمتهای مساوی قابل تقسیم نیستند، ولی عدهای از آنها تقارن محیطی را نشان میدهند. مرجانها ، شانهداران و خارپوستان تقارن شعاعی دارند و این تقارن در پیرامون یک محور میانی که از دهان یا ناحیه دهانی میگذرد، میباشد. صفحاتی که از این محور میگذرند، جانور را به قطاعهای شعاعی تقسیم میکنند. اجزای بیشتر شاخهها دارای تقارن دو جانبی هستند که یک صفحه قائم را به دو نیمه مساوی چپ و راست تقسیم میکند.
ساختمان حلقوی (Segmentation)
در کرمهای حلقوی ، بندپایان و کورداتا ، قسمتهای بدن در امتداد یک خط طولی تکرار میشود و این حالت را متامریسم میگویند. و هریک از این واحدهای تکراری یک حلقه یا بند ، نام دارد.
ضمایم
قسمتهای برآمده بدن که برای حرکت ، تغذیه و مقاصد به کار میروند، ضمایم نام دارند، مثلا شاخکهای شقایق دریایی ، خارهای کوچک در کرم خاکی ، آنتنها و پاهای بندپایان و پرکها ، پاها و بالهای مهرهداران جزء این ضمایم هستند.
اسکلت
بیشتر جانوران زمینی و آبزی به منظور پشتیبانی یا نگهداری دارای اسکلت یا استخوان بندی هستند. اسکلت ممکن است، داخلی باشد مانند قورباغه یا انسان و یا خارجی باشد مانند مرجانها ، خرچنگها و حشرات. مواد تشکیل دهنده نیز ممکن است آهکی (CaCO 3) و یا سیلیسی (Sio 2) و یا در بندپایان از جنس کیتین باشد.
جنسیت
جانوری را یک جنسی یا خنثی یا هرمافرودیت گویند که اندامهای جنسی نر و ماده در آن وجود داشته باشد. اجزای اکثر شاخههای عالی تر جانوری دو جنسی هستند، یعنی دو جنس نر و ماده ، جدا از هم هستند.
مشکلات طبقه بندی
- زیست شناسان در ارزیابی اهمیت نسبی صفات مختلف و میزان تغییر دگرگونی هر گروه قبل از تقسیمات فرعی آن با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. طرفداران طبقه بندی دقیق و جزئی تقسیمات فرعی زیادی به عمل میآورند، در حالی که طرفداران محافظه کار طبقه بندی کلیتر در همان موضوع دستههای کمتری را قبول دارند.
- ولی موضوعی که به تازگی روشن شده است، این است که تمایل به طرف تقسیمات فرعی بیشتر است. جانور شناسان در طبقه بندی جانوران به میزان زیادی هم عقیده هستند، ولی دو تن را نمیتوان یافت که در تمام جزئیات باهم عقیده باشند.
- چون گروههای جانوری در تاریخ قبلیشان با یکدیگر اختلاف دارند، در مجموعه گروههای فوق ، گونهها ، هیچگونه هم شکلی و یکسانی دیده نمیشود. جنس معینی ممکن است و دارای یک یا چند گونه و دیگری شامل صد یا بیشتر از آن گونه باشد. کوشش برای تعیین کردن خطوط نسل از طریق تشکیل درخت نسلی و به خصوص در واحدهای بالای طبقه بندی به علت وجود اشکال واسطهای که ممکن است زمانی زیسته و از بین رفته باشند، دشوار است.
- منبع : http://daneshnameh.roshd.ir
|